1. اَلا یا اَهلَ العالَم اَنَا الاِمام القائِم.
2. اَلا یا اَهلَ العالَم اَنَا الصَّمصامُ المُنتَقِم.
3. اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین قَتَلُوهُ عَطشاناً.
4. الا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین طَرَحُوهُ عُریاناً.
5. اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین سَحَقُوهُ عُدواناً.
این یعنی چی ؟! یعنی امام حسین رو اون موقع کل جهان میشناسن !
و چه خوب لطفی کرد خداوند حکیم ، که ما هم امسال جزو شناسانندگان امام حسین (ع) به جهانیان باشیم و قدمی برای تعجیل ظهور حضرت برداشتیم هرچند ناچیز ...
پ ن : به بچه ها گفته بودم ، بچه ها من تجربه دارم شما کم اهمیت ترین دعاهارو هم تو کربلا از خدا بخواید برآورده میشه مگر اینکه واقعا به صلاح نباشه ، اما من تجربه کردم اینو ...
ساعت 3 صبح رسیدیم کربلا همه یه سری واقعا خسته بودن خوابیدن یه سری رفتن حرم و خلاصه هرکی یه کاری کرد یکی از بچه ها رفته بود حرم ... وقتی میرسه بین الحرمین شارژ گوشیش تموم میشه و اتفاقا نقشه محل اسکان تو گوشیش بوده ...
خلاصه نماز صبحو میخونه تو بین الحرمین و میاد که کوچه خیابونارو بگرده برای پیدا کردن محل اسکان ... خیلی سعی میکنه اما محل اسکانو پیدا نمیکنه ... تا صد متری محل اسکان هم اومده بوده اما بازم پیدا نمیکنه ... برمیگرده بین الحرمین خسته ی راهه ، سرماخورده، سرش درد میکنه ، خلاصه هرچقدر صبر میکنه کسی رو هم تو اون جمعیت ملیونی از بچه ها نمیبینه ... ساعت 10 صبح میشه زانوشو بغل میکنه یه گوشه میشینه به امام حسین میگه یا امام حسین اگر تا پنج دقیقه دیگه و فقط تا پنج دقیقه دیگه اگر کسی از بچه ها رو دیدم که هیچی میرم خوابگاه ، اما اگر کسی نیومد من که نجف زیارتمو کردم شمارو هم زیارت کردم پیاده هم اومدم تا اینجا ... همینطوری بدون ساک میرم گاراژو میرم سمت ایران، دیگه نمیتونم با این وضعیت اینجا بمونم(دقیقا با همین لحن گفته بودن) ... دو سه دقیقه بعد یهو من داشتم از کنارش تو بین الحرمین رد میشدم فکر کردم خلوت کرده داره صحبت میکنه با امام حسین خواستم یه سلامی بگمو رد شم ... اما تا منو دید یهو بلندشد واساد ، فقط برگشت بهم گفت سید خدا تورو رسوند من الان پنج دقیقه هم نشده بود همچین دعایی کردم ... منم خب مات و مبهوت بودم از حرفاش اما اون بنده خدا نمیدونست منم قبل اینکه از خوابگاه بیام بیرون از خدا خواسته بودم که من میرم حرم فقط یه سلامی بگمو بیام اما دوست دارم چمدونی از کسی بگیرم ... کسیو کمک کنم ... آدرسی بدم به کسی ، کلا خواسته بودم یه دستی بگیرم تو مسیر ...
خدای عشق و امام حسین حاجت جفتمونو داد ... و خداوند از رگ گردن به شما نزدیک تر است ...
این یکی از اون چنیدن مواردی بود که یادداشت کرده بودم فقط چون همش مربوط به خودم نمیشد نوشتم واستون ...
نباید خدارو دوست داشت ، نباید عاشق خدا بود ... باید خدارو پَرَستید ...
.
دوستان قرار هست تا آخر هفته و یا آخر امشب یه کانال درست کنیم چون بنده روزانه به تعداد زیادی تصاویر متحرک جالب و همینطور تصاویر ثابت دستم میاد دوست دارم که شما هم داشته باشید .. همینطور ممکنه بعضی نمونه کارهامو بزارم یا بعضی کلیپ هایی که فکر میکنم ندیدین و یا صوت ها .. کلا کانالیه که همه چی توش هست و تعداد پست های روزانه سعی میکنم به صورتی باشه که آزار دهنده نباشه ...
میدونم قطعا عضو هاش از ده نفر کمتر میشه ... همونطوری که بازدید از وبلاگ روزانه 40 50 نفر هست اما کامنت های خصوصی و عمومی 10 تا بیشتر نیست ... بیشتر ترجیح میدید مخفیانه بازدید کنید ... واسه همین هم لینک عضویت مستقیم رو نمیزارم لینک خود کانال و همینطور لینک منشن رو میزارم که بتونید کلیک کنید بیاید تو کانال مطالبو ببینید و نیاز به عضو شدن نباشه ... اما در کل از عضویت شما استقبال میشه و اینکه راه واسه اینکه شناسایی نشید زیاده !!!
تو مطلب بعدی ان شا الله توضیح میدم ...
پس وبلاگ تعطیل ... تو کانال هم تا وقتی که صلاح باشه و نیاز ، در خدمتتون هستم ...
همدیگرو دعا کنیم ....
متی ترانا و نراک .
باز شدن دریچه قلب یا همون چشم دل دست ما نیست ... خدا هر موقع صلاح بدونه این کارو به وقت و به موقع انجام میده و ما باید زمینه های اون رو فراهم کنیم ...
سلامت باشید ...