گفت: کسی‌که واقعاً شاد است، هیچ‌وقت بلند بلند نمی‌خندد. خنده‌ی بلند اغلب برای پنهان کردن یک افسردگی درونی است.

من به‌یاد کسانی می‌افتم که در راه بازگشت از شمال، با اضطراب آخرین ساعت‌های فراغت‌شان را می‌گذرانند… با پایکوبی دسته جمعی کنار جاده‌ها و جیغ کشیدن و بوق زدن در تونل‌ها…

شادی، کالایی نیست که با خرج کردن پول و زمان، بدست آید؛ شادی با فائق آمدن و چیره شدن بر زمان بدست نمی‌آید. تلاش برای شاد بودن مساوی است با اضطراب و نهایتا افسردگی. شادی از دست کسی که برای به‌دست آوردنش دست‌وپا می‌زند، فرار می‌کند.

بهجت و انبساط خاطر حقیقی، نه نسبتی با “تعطیلی” دارد و نه دارایی و نه حتی فراغت از کار. شادی حقیقی از چشمه درون می‌جوشد. در هنگام “انس” و نه در “نسیان”.

وحید یامین پور